ChatGPT در حال حاضر در همه جا از جمله بازیها وجود دارد. متن زیر بخش دوم ترجمه مقاله نیکول کارپنتر از سایت Polygon در این باب است(بخش اول را میتوانید در اینجا مشاهده کنید):
نمونه بازیهای ساخته شده با ربات هوش مصنوعی
مردم از ChatGPT برای ایجاد بازیهای اورجینال (بدون پیشنیه قبلی) نیز استفاده کردهاند. به طور خاص، توسعهدهندگان از ChatGPT برای ساخت دیالوگها استفاده کردهاند: ChatGPT در یک بازی شبیهساز دوستیابی که توسط Inverse در ماه مارس معرفی شد به کار رفت. دیگران استفاده از مدل هوش مصنوعی را برای تولید ایده یا مشاوره برای ساخت یک بازی توصیف کردهاند. یکی از فعالان مادسازی، از GPT AI استفاده کرد تا صحبت کردن با NPCها (شخصیتهای فرعی یک بازی) در Mount & Blade2: Bannerlord را واقعیتر و ادامهدارتر کند. این مادساز محدودیتهایی ایجاد کرد تا شخصیتها به نقش خود در مکالمات هوش مصنوعی «احترام» بگذارند. {مترجم: به این معنی که بین شخصیت و داستان پشت او رابطه برقرار است؛ بعنی یک عضو قبیلهای معمولی با یک حاکم قبیلهای یا حاکم جناحی متفاوت خواهد بود و یا اگر فردی مانند یک فرد مبارز باشد، شخصیتهای متفاوتی به وجود میآیند. شخصیتها اطلاعات زیادی به دست میآورند و از این طریق تولید میشوند.}
همچنین میتوانید با وارد کردن یک پیام در این چت برای مشخص کردن جهان و قوانین بازی، یک ماجراجویی متنی را از طریق ChatGPT بسازید و بازی کنید. این چیزی شبیه به عنوان آنلاین Dungeons & Dragons و Dungeon Master یک هوش مصنوعی است. {مترجم: در حقیقت تصور کنید یک بازی رومیزی را به صورت آنلاین و با داوریِ هوش مصنوعی بازی کنید. هوش مصنوعی میتواند علاوه بر چت، به صورت یک فضای مجازی دربیاید که برایش چند اتاق تعریف کنید، که هر اتاق خصوصیاتی دارد. بعد این را به صورت یک بازی ماجراجویی متنی تجربه کنید. ؛ مثلاً در توضیحات کسی که این بازی را با هوش مصنوعی GPT ساخته آمده: GPT یک محیط کامل بازی را با دستورات استاندارد تصور میکرد. این سیستم میتوانست فهرست موجودی و موقعیت مکانی نقشه من را ردیابی کند و مانند یک محیط آزادتر مانند AIdungeon قوانین و محدودیتهایی را اجرا میکرد، مانند این که به من اجازه نمیداد به سادگی قفسهای که پیدا کرده بودم را باز کنم. حتی میتوانستم بازی را از تکنفره به چندنفره تبدیل کنم به طوری که این هوش مصنوعی، به جای شخصیتهای دیگر با من بازی کند و هر کدام خصوصیات خودشان را داشته باشند و با من به شیوه خودشان گفتگو کنند}.
مدیرعامل Beamable، جان رادوف، از این برنامه برای ایجاد یک اپ برای یک ماجراجویی فانتزی استفاده کرد که با استانداردهایی برای فرماندهی (دستورات)، موجودی، و نقشه کامل شده بود. او گفت که این برنامه قادر به «اجرای قوانین و محدودیتها» به گونهای است که حتی AI Dungeon، که یک برنامه هوش مصنوعی که به طور خاص برای بازیهای متنی مخفیکاری ساخته شده است، نمیتواند آن را انجام بدهد.
آیا واقعاً استودیوهای بزرگ از آن استفاده میکنند؟
هوش مصنوعی بخش بزرگی از بازیهای ویدیویی است. شخصیتهای غیر قابل بازی (شخصیتهای فرعی) را میتوان با هوش مصنوعی کنترل کرد تا به عمل بازیکن واکنش نشان بدهند. هوش مصنوعی هم در شخصیتهای همراه (مانند الی در The Last of Us) و هم در دشمنان (در همان The Last of Us، افراد آلوده به ویروس، با هوش مصنوعی کنترل میشوند) استفاده میشود. برخی از بازیهای چندنفره از هوش مصنوعی استفاده گستردهای میکنند تا بازی در برابر رایانه را شبیه بازی با انسان دیگر کنند. Ubisoft’s Watch Dogs Legion و Minecraft به این شکل کار میکنند.
اگر به طور خاص در مورد GPT-4 و ChatGPT صحبت کنیم، احتمالاً چون فناوریهای خیلی جدیدی هستند بعید است که در حال حاضر در هیچ بازی AAAای به کار گرفته شده باشند. اما برخی از استودیوهای بزرگ قصد دارند از فناوری مشابه استفاده کنند. برای اولینبار، NetEase در ماه فوریه متعهد شد که یک مدلِ ChatGPT مانند را برای MMO چینی Nishuihan خود قرار دهد. به گزارش ساوت چاینا مورنینگ پست، بازیکنان میتوانند آزادانه با شخصیتهای بازی چت کنند. NetEase انتظار دارد از «هوش مصنوعی مکالمهای» در بازیهای بیشتری برای تغییر «وظایف و محتوای جدید بازی» استفاده کند.
اخیراً، یوبیسافت از یک ابزار هوش مصنوعی مولد در طی یک سخنرانی GDC2023 در ماه مارس، همراه با یک پست وبلاگ، رونمایی کرد. یوبیسافت گفت که این ابزار Ghostwriter نام دارد و قصد دارد به نویسندگان بازیهای ویدیویی کمک کند، نه اینکه جایگزین آنها شود. روکسان بارت از یوبیسافت در توضیح ابزاری که توسط دانشمند تحقیق و توسعه یوبیسافت، بن سوانسون، ایجاد شده است نوشت:
«Ghostwriter به طور مؤثر اولین پیشنویس را تولید میکند – عبارات یا صداهایی که توسط NPCها در طول یک رویداد فعال ایجاد میشوند – که به فیلمنامهنویسان زمان بیشتری برای پرداخت داستان در جاهای دیگر میدهد.»
هنگامی که یک شخصیت ساخته شد، Ghostwriter بر اساس نیازهای خاص، دیالوگهای بارک را تولید {مترجم: منظور از بارکها، دیالوگهای کوتاهی هستند که شخصیتهای فرعی بازی، در پسزمینه و به طور اتفاقی و یا در پاسخ به تعامل بازیکن با او، ابراز میکنند} و نویسنده سپس پاسخها را انتخاب و ویرایش میکند. یوبیسافت نگفت که کدام یک از پروژههای فعلی از این ابزار استفاده میکنند، اما سوانسون در فرآیندهای تولید خود از Ghostwriter به عنوان کمک استفاده نمیکند.
آیا این ابزاری است که نویسندگان بازی میخواهند؟ یوبیسافت چنین میگوید – بر اساس پست وبلاگ:
«این نتیجهی گفتگو با طراحان داستان است که چالشهایشان را در نویسندگی اظهار کردند، چالشی که بنسوانسون شناسایی کرد میتواند با یک ابزار هوش مصنوعی حل شود».
اما پس از سخنرانی سوانسون در GDC، واکنشهای فوری و متفاوتی در رسانههای اجتماعی صورت گرفت. افرادی هستند که این ابزار را راهی برای آزاد کردن نویسندگان بازی برای کار روی پروژههای خلاقانهتر میدانند. برای برخی، نوشتن بارکها تعهدی خلاقانه است: این خطوطی است که مردم بارها در بازیهای ویدیویی میشنوند و باید با آنها با چنین اهمیتی برخورد کرد. برخی دیگر نگران هستند که این فناوری مشاغل بازیسازی سطح مبتدی را از بین ببرد؛ نویسندگان جوان گاهی اوقات وظیفه نوشتن بارکها را بر عهده دارند.
ابزارهایی مانند ChatGPT و Ghostwriter روی کار ساخت بازیهای ویدیویی تأثیر خواهند داشت، اما هنوز اتفاق نظری در مورد تأثیر آنها وجود ندارد.
چرا برنامههای چت هوش مصنوعی اکنون محبوب شدهاند؟
برنامههای چت هوش مصنوعی برای مدت طولانی محبوب بودهاند. برنامهای به نام Eliza که برای اولینبار در سال ۱۹۶۶ منتشر شد، یکی از اولین – اگر نه اولین – چتباتها محسوب میشود. به گزارش CNN، این برنامه طوری برنامهریزی شده بود که مانند یک درمانگر عمل کند و در آن زمان بسیار متقاعدکننده بود. (حتی یک بازی ویدیویی با الهام از آن وجود دارد که Eliza نیز نامیده میشود که توسط Zachtronics ساخته شده است.)
مایکروسافت یک چتبات بدنام هوش مصنوعی توییتر به نام Tay ایجاد کرد که برای همیشه به خاطر اینکه چقدر سریع به یک “احمق نژادپرست” تبدیل شد (فقط یک روز طول کشید) در یادها باقی خواهد ماند. Tay به عنوان یک «پروژه یادگیری ماشینی» طراحی شده بود که از ورودیهایی که انسانها به او میدادند یاد میگرفت و انسانها کمک کردند تا خیلی سریع به چیزی بد تبدیل بشود! – درس مهمی در مورد خطرات این پروژهها. همچنین یادآور این است که هوش مصنوعی توسط انسانهایی متعصب ایجاد و آموزش داده میشود، به این معنی که آنها این سوگیریها را بازتولید میکنند.
مدلهای زبان GPT از OpenAI از سال ۲۰۱۸، زمانی که اولین مدل عرضه شد، وجود داشته است. OpenAI با بهروزرسانی مدل خود ادامه داده است، از GPT-2 در سال ۲۰۱۹ به GPT-3 در سال ۲۰۲۰. ChatGPT موجی تازه ایجاد کرد؛ زیرا تعامل با GPT-3 را آسانتر کرد. همچنین به دلیل استفاده از زبان روان که در برخی مواقع میتواند کاملاً طبیعی و محاورهای به نظر برسد، مردم را تحت تأثیر قرار داد، حتی اگر این فناوری فقط از الگوریتمهایی برای نظامبندی پاسخهای خود استفاده کند، باز چیز شگفتانگیزی از آب در آمد. GPT-4 اوایل ماه مارس منتشر شد و قابلیتهای ChatGPT را بیشتر از پیش ارتقا داد.
به بیان ساده، ChatGPT جدید است و بسیاری از مردم – حتی افراد غیر فنی – برای اولینبار مدلهای GPT را پیدا کرده و آزمایش میکنند. گروهی از شرکتهای دیگر مانند مایکروسافت نیز روی رقبای ChatGPT کار میکنند.
Bannerlord :Mount and Blade یک شوالیه با سربازانی که به جلو حرکت میکنند به میدان جنگ نگاه میکند.
تصویر: TaleWorlds Entertainment
آیا هوش مصنوعی هرگز جایگزین توسعهدهندگان بازی خواهد شد؟
خیر. در درجهی اول، ChatGPT نمیتواند کاری را بدون کمک انسان انجام دهد. این کار نیاز به فردی دارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، خواه تولید ایده، کد، گفت و گو یا هر چیز خلاقانه دیگری باشد. همچنین، به اندازه کافی پیشرفته نیست که بتواند بسیاری از آن کارها را بدون اشتباه انجام بدهد. سرتیترهایی که نشان میدهند هوش مصنوعی شاغلانی مثل مهندسان، توسعهدهندگان، هنرمندان یا نویسندگان را از شغلهایشان کنار میگذارد، بهشدت ترسآفرین هستند.
در حال حاضر، ChatGPT در حال آزمایش است و OpenAI کاستیهای آن را به دقت در برنامه فهرست میکند. ChatGPT تمایل دارد با اطمینان اشتباه کند. همانطور که Jenna Burrell، مدیر تحقیقات Data & Society در Poynter بیان میکند، ChatGPT میتواند کارهای زیادی انجام دهد، اما قادر به انجام «تحقیق، راستیآزمایی یا کپیبرداری در سطح حداقل کافی» نیست.
ChatGPT از مجموعه دادههای موجود – البته هزاران داده متنوع – استخراج میکند و از آن دادهها برای تولید خروجی خود استفاده میکند. قطعاً چیزهایی اصیل به دست میآیند، اما خروجی آن همیشه بر اساس چیز دیگری خواهد بود. مغز انسان در خلاقیت نیز اینگونه عمل میکند. تجربیات و خاطرات ما آنچه را که خلق میکنیم شکل میدهند. اما انسانها تواناییهایی فراتر از هوش مصنوعی حتی پیشرفته دارند، زیرا ما انسانهایی هستیم که چیزهایی را خلق میکنیم، و این توانایی برای ایجاد چیزی به صورت عمده هنوز نمیتواند جایگزین شود. انسانها هنوز باید یک هوش مصنوعی بسازند که برای ایجاد چیزی جدید نیازی به راهنمایی اولیه و اشارات پشت سر هم نداشته باشد. به همین دلیل است که همیشه محدودیتهایی برای هوش مصنوعی وجود دارد که انسانها ندارند.